همگام با پيشرفت تواناييهاي كامپيوتري پيشرفتهاي عمده اي در مدله كردن و شيشه سازي فرآيندهاي جداسازي چند مرحلهاي انجام گرفته و مدلهاي رياضي انعطاف پذيرتر و واقعي تر گشته اند.هنوز نيز معادلات تجربي و پيچيده ترموديناميكي بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرند .ظهور الگوريستمهاي جديد هنوز ادامه داشته و الگوريستمها قديمي نيز در حال تصحيح مي باشند.
در اينجا اساس مدلهاي رياضي تنها بمنظور ايجاد پيش زمينه لازم مطرح مي گردند.
بايد به اين نكته اشاره نمود كه براي يك مهندس مسئله انتخاب بهترين روش «بطور نسبي»براي كاربردهايي كه وي مد نظر دارد .با توجه به وجود الگوريستمهاي مختلف ،دشوار بوده و اين افراد بايد براي كاربردهاي مختلف به استفاده از الگوريستمهاي مختلف اقدام ورزند.
در اينجا به سه دسته اصلي از روشهاي حل اشاره مي شود .اگرچه تعداد زيادي الگوريسم پيشنهاد شده امابطور كلي مي توان اين الگوريستمها را در سه دسته كلي زير تقسيم بندي نمود.
الف: روش مبتني بر دسته بندي معادلات (1)
ب: دسته روشهاي ريلاكسشين (2)
ج: روشهاي مبتني بر حل همزمان معادلات (3)
(مشكل اساسي در رابطه با روشهاي حل همزمان نيازمندي به تقريب اوليه خوب براي مسائل مشكل و نيز نياز به حافظه بالا و زمان اجراي بالا مي باشد.)
-از نقطه نظر مهندسي چهار قسمت اصلي در شبيه سازي پروسه هاي جداسازي چند مرحله اي موجود است كه عبارتند از:
1)پيش بيني دقيق خواص ترموديناميكي نظير نسبت تعادل «K » و آنتالپي ها
2)ارائه مدل رياضي عمومي بيان كننده سيستم.
3)ايجاد روش حل معتبر و موثر.
4)كاربرد مستقيم اين روشها در مسائل طراحي
مدل رياضي ارائه شده بايد تا حد امكان عموميت داشته باشد ،بنحوي كه بتوان يك مدل را براي چندين فرايند بكار برد .تمام اين مدلها با معادلات مبناي موازنه جرم و حرارت و روابط تعادلي آغاز مي گردند.
اين معادلات بايد بتواند راندمان مراحل ،واكنش شيميايي ،ريفلاكسهاي جانبي (1)و… را نيز شامل گردد .بعلاوه بايد در اين مدلها محدوديتهاي سيستم و يا شرايط مشخص شده فرايند را نيز در نظر گرفت.
اگرچه ايجاد يك مدل فراگير كار چندان دشواري نيست اما بدست آوردن روش حلي كه بتواند اين مدلهاي فراگير را بطور مؤثر حل كند دشوار مي باشد.بدين دليل كليه مدلهاي شبيه سازي معمولاً همراه با يكسري فرضيات ساده سازي مي باشند.
شبيه سازيهاي پيچيده فرايندهاي جداسازي چند مرحله اي دربرگيرنده حل مجموعه اي از معادلات جبري غير خطي مي باشند (لازم به ذكر است كه اگر شبيه سازي ديناميكي مد نظر باشد عده اي از اين معادلات ،ديفرانسيل غير خطي خواهد بود.)كه حل چنين سيستمهايي متضمن روشهاي تكرار است.اگرچه اين مسائل همگي داراي ساختار معادلاتي يكساني مي باشند اما مشخصه هاي همگرايي حل از يك نوع مسئله به نوع ديگر و نيز از يك نوع الگوريستم به نوع ديگر متفاوت است .
دانلود پروژه آمار و مدلسازی دبیرستان برج سازی و ساختمان سازی این فایل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
توضیحات:
معرفي منطقه و ناحيه بندي آن نحوه استقرار بناهاي شهر يكي از مهمترين مسائل ارتباطي بين انسان و محيط شهري است بناهاي شهر با فضايي كه ايجاد ميكنند و تناسبات و سازمان فضاييشان يكي از مولفههاي هويتي شهر و به تبع آن هويت فرهنگي جامعه هستند. ازآنجايي كه آگاهي از وضع موجود ميتواند برنامهها را در اصطلاح مسير و تقويت نكات مثبت ياري رساند، مطالعه حاضر به وضعيت موجود ساختمانهاي بلند در سطح منطقه 9 شهر مشهد خواهد پرداخت . ساختمانهاي بلند به دليل موقعيت سازهاي، اقتصادي ، فرهنگي ، زيست محيطي و تحولاتي كه در شيوه زيست و فعاليت انسان به وجود ميآورند بسيار حائز اهميت بوده و در صورت عدم مكانيابي صحيح و انتخاب كاربري نامناسب و غفلت از ساير موضوعات مرتبط با حيات شهري، ميتوانند عامل پديد آورنده بسياري از مشكلات اجتماعي ، اقتصادي و كالبدي براي شهر باشند. منطقه 9 با مساحتي حدود 3467 هكتار ، 55/13 درصد از كل شهر را شامل ميشود. تعداد 66 ساختمان بلند مرتبه در اين منطقه وجود دارد كه از اين تعداد 13 ساختمان در حال ساخت ، 46 بنا كاربري مسكوني، 3 بنا تجاري و 3 بنا بصورت هتل و يك بنا با كاربري فرهنگي ميباشد. منطقه 9 طبق ناحيه بندي طرح جامع به 6 ناحيه تقسيم ميشود. مساحت و جمعيت هر يك از نواحي به شرح ذيل ميباشد . مساحت ناحيه يك 3/533 هكتار و جمعيت آن 30828 ميباشد . مساحت ناحيه دو 5/570 هكتار و جمعيت آن 32921 ميباشد . مساحت ناحيه سه 5/399 هكتار و جمعيت آن 43824 ميباشد . مساحت ناحيه چهار 3/860 هكتار و جمعيت آن 25348 ميباشد . مساحت ناحيه پنج 7/617 هكتار و جمعيت آن 32595 ميباشد . مساحت ناحيه شش 491 هكتار و جمعيت آن 23038 ميباشد .
همگام با پيشرفت تواناييهاي كامپيوتري پيشرفتهاي عمده اي در مدله كردن و شيشه سازي فرآيندهاي جداسازي چند مرحلهاي انجام گرفته و مدلهاي رياضي انعطاف پذيرتر و واقعي تر گشته اند.هنوز نيز معادلات تجربي و پيچيده ترموديناميكي بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرند .ظهور الگوريستمهاي جديد هنوز ادامه داشته و الگوريستمها قديمي نيز در حال تصحيح مي باشند.
در اينجا اساس مدلهاي رياضي تنها بمنظور ايجاد پيش زمينه لازم مطرح مي گردند.
بايد به اين نكته اشاره نمود كه براي يك مهندس مسئله انتخاب بهترين روش «بطور نسبي»براي كاربردهايي كه وي مد نظر دارد .با توجه به وجود الگوريستمهاي مختلف ،دشوار بوده و اين افراد بايد براي كاربردهاي مختلف به استفاده از الگوريستمهاي مختلف اقدام ورزند.
در اينجا به سه دسته اصلي از روشهاي حل اشاره مي شود .اگرچه تعداد زيادي الگوريسم پيشنهاد شده امابطور كلي مي توان اين الگوريستمها را در سه دسته كلي زير تقسيم بندي نمود.
الف: روش مبتني بر دسته بندي معادلات (1)
ب: دسته روشهاي ريلاكسشين (2)
ج: روشهاي مبتني بر حل همزمان معادلات (3)
(مشكل اساسي در رابطه با روشهاي حل همزمان نيازمندي به تقريب اوليه خوب براي مسائل مشكل و نيز نياز به حافظه بالا و زمان اجراي بالا مي باشد.)
-از نقطه نظر مهندسي چهار قسمت اصلي در شبيه سازي پروسه هاي جداسازي چند مرحله اي موجود است كه عبارتند از:
1)پيش بيني دقيق خواص ترموديناميكي نظير نسبت تعادل «K » و آنتالپي ها
2)ارائه مدل رياضي عمومي بيان كننده سيستم.
3)ايجاد روش حل معتبر و موثر.
4)كاربرد مستقيم اين روشها در مسائل طراحي
مدل رياضي ارائه شده بايد تا حد امكان عموميت داشته باشد ،بنحوي كه بتوان يك مدل را براي چندين فرايند بكار برد .تمام اين مدلها با معادلات مبناي موازنه جرم و حرارت و روابط تعادلي آغاز مي گردند.
اين معادلات بايد بتواند راندمان مراحل ،واكنش شيميايي ،ريفلاكسهاي جانبي (1)و… را نيز شامل گردد .بعلاوه بايد در اين مدلها محدوديتهاي سيستم و يا شرايط مشخص شده فرايند را نيز در نظر گرفت.
اگرچه ايجاد يك مدل فراگير كار چندان دشواري نيست اما بدست آوردن روش حلي كه بتواند اين مدلهاي فراگير را بطور مؤثر حل كند دشوار مي باشد.بدين دليل كليه مدلهاي شبيه سازي معمولاً همراه با يكسري فرضيات ساده سازي مي باشند.
شبيه سازيهاي پيچيده فرايندهاي جداسازي چند مرحله اي دربرگيرنده حل مجموعه اي از معادلات جبري غير خطي مي باشند (لازم به ذكر است كه اگر شبيه سازي ديناميكي مد نظر باشد عده اي از اين معادلات ،ديفرانسيل غير خطي خواهد بود.)كه حل چنين سيستمهايي متضمن روشهاي تكرار است.اگرچه اين مسائل همگي داراي ساختار معادلاتي يكساني مي باشند اما مشخصه هاي همگرايي حل از يك نوع مسئله به نوع ديگر و نيز از يك نوع الگوريستم به نوع ديگر متفاوت است .